سوِء تفاهم
صدای شکسته شدن چیزی از اتاق نشیمن شنیده شد و چند لحظه بعد گستاو کوچولو در آشپزخانه در آشپزخانه شنیده شد و با صدای آرامی پرسید: مامان، تو با کسی که گلدان اتاق نشیمن را شکسته باشد چه کار میکنی؟
مادرش گفت: چند ضربه به پشتش میزنم، او را در اتاقش میاندازم و بدون اینکه به شام بدهم، یک هفته از دیدن تلویزیون محرومش میکنم.
گوستاو گفت: چه جالب! پدر همین الآن گلدان را شکست!
هدف
هولگر برای عمویش تعریف کرد که قلک خود را شکسته تا در کلاس سفالگری شرکت کند.
عمویش پرسید: آَنجا طرز ساخت چه چیزی را به شما یاد میدهند؟
هوگلر گفت: یک قلک!
استثنا!
سر درس دستور زبان معلم از لوتس پرسید: اگر تو بگویی از مدرسه خوشم میآید چه حالتی است؟
لوتس گفت: حالت استثنایی!
انتظار
بچهها در کلاس درس جغرافیا یاد گرفتند که زمین به دور خودش میچرخد. فریتس که خیلی تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته بود بعد از تعطیلی مدرسه جلوی در مدرسه ایستاد. آموزگار از او پرسید: اینجا منتظر چی هستی؟
فریتس: منتظرم تا خانهمان خودش به اینجا برسه!